تقاطع استقلال و انفعال/ بررسی دوگانگی راهبردی در مسیر ملت ایران

شهدای ایران:سرویس سیاسی /محمد علی زارع شمس آبادی/جمهوری اسلامی ایران همواره بر دو ستون استوار بنا شده است: تکیه بر توان داخلی، علم و جوانان به عنوان رمز استقلال و بازدارندگی، و تلاش برای تعامل هوشمندانه بینالمللی. اما مسیر این دوگانگی در سالهای اخیر با فراز و نشیبهای سنگینی مواجه شده است که نتایج آن مستقیماً بر معیشت و امنیت ملی تأثیر گذاشته است.
ستون اول: استقلال، موشک و دانش بومی
رهبر معظم انقلاب اسلامی، به طور مداوم، بر ضرورت حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی و اتکا به ظرفیتهای علمی و جوانان کشور تأکید داشتهاند. این رویکرد نه تنها یک استراتژی اقتصادی، بلکه یک اصل بنیادین برای بازدارندگی در برابر دشمنان است. در این مسیر، برنامه موشکی ایران به عنوان تجلی بارز این توانمندی داخلی شناخته میشود. این دانش بومی، ضمانت اصلی استقلال کشور در برابر تهدیدات نظامی خارجی است.
آمریکاییها، به ویژه، این حقیقت را به خوبی درک کردهاند؛ به همین دلیل است که یکی از اصلیترین خطوط قرمز آنها در هرگونه مذاکره، محدود کردن و سلب حق توسعه دانش موشکی از ایران است. آنها به خوبی میدانند که توان موشکی، موازنه قدرت منطقهای را به نفع ایران تغییر داده و عمق استراتژیک کشور را تقویت میکند. هر تلاشی برای تضعیف این بازو، تلاشی برای بازگرداندن ایران به دوران وابستگی و آسیبپذیری پیش از انقلاب است.
ستون دوم: زخمهای مذاکره و خیانت در اعتماد
در نقطه مقابل این استراتژی مقاومت، رویکردی قرار گرفت که مبتنی بر خوشبینی بیش از حد به وعدههای طرفهای غربی، به ویژه آمریکا، در میز مذاکرات بود. دولت یازدهم و دوازدهم، با محوریت حسن روحانی و محمدجواد ظریف، مسیر اعتماد به تعهدات خارجی را با شتابی دنبال کردند که پیامدهای آن اکنون آشکار شده است.
۱. برجام و زخم اسنپبک:
امضای برجام، هرچند با هدف رفع تحریمهای اقتصادی انجام شد، اما از همان ابتدا با انتقاداتی جدی مبنی بر "انفعال" و "عدم رعایت منافع بلندمدت" مواجه بود. ایراد اساسی این توافق، که اکنون آشکار شده است، ماهیت شکننده آن و مکانیسمهای بازگشت سریع تحریمها (اسنپبک) بود. این مکانیسم که مبتنی بر اعتماد به طرف مقابل بود، با خروج یکجانبه آمریکا و فعال شدن مجدد تحریمها، نه تنها مزایای اقتصادی وعده داده شده را از بین برد، بلکه به اقتصاد کشور لطمهای سنگین وارد کرد، زیرا امید واهی به گشایش، مانع از اجرای کامل سیاستهای اقتصاد مقاومتی شد.
۲. تلاش برای برهم زدن ثبات و تکرار اشتباه:
متأسفانه، به نظر میرسد برخی از چهرههای این جریان، حتی پس از شکست تلخ برجام و مشاهده پایبندی آمریکا به خیانت، همچنان در تلاش برای برهم زدن ثبات کشور هستند. تلاشهای مداوم برای بازگشایی مجدد پرونده مذاکره با دولتی که سابقه خیانت به اعتماد ایران را در پرونده دارد، نه تنها یک اشتباه سیاسی، بلکه یک تهدید امنیتی تلقی میشود. این تلاشها، که گاهی بوی تلاش برای بازگشت به جایگاه "نوکری" و پذیرش شروط تحمیلی را میدهد، در واقع تلاش برای سلب حق ایران در استفاده کامل از منابع و توانمندیهای ملیاش است. آنها میخواهند اجازه دهند غرب بار دیگر از تمام منابع ایران (از جمله حق توسعه علمی و نظامی) بهرهبرداری کند، در حالی که هیچ تضمینی برای منافع ملی وجود ندارد.
نتیجهگیری: بازگشت به مسیر اصیل
مسیر پیش رو، بار دیگر تأکید میکند که استقلال و بازدارندگی واقعی تنها از طریق تولید قدرت درونی و عزم راسخ بر عدم وابستگی به وعدههای توخالی قدرتهای جهانی به دست میآید. مشکلات اقتصادی امروز، هرچند ریشه در تحریمهای خارجی دارد، اما با اتخاذ رویکردهای انفعالی در مذاکرات و نادیده گرفتن پتانسیلهای داخلی توسط برخی دولتمردان سابق، عمق بیشتری پیدا کرده است.
ملت ایران و رهبری آن، اکنون بیش از هر زمان دیگری، نیازمند انسجام کامل در مسیر تولید دانش، توسعه بازدارندگی (موشکی) و تقویت مقاومت اقتصادی هستند تا مسیر استقلال را بدون انحراف و فریب وعدههای غرب ادامه دهند. هرگونه تلاش برای بازگشت به میز مذاکرهای که در آن اعتماد به طرف مقابل شرط اصلی باشد، تکرار خیانت به منافع ملی و مشروعیت بخشیدن به دشمنی است که هدفش محروم کردن ایران از علم و توان موشکیاش است.